شعر منصور اشعار استاد منصور داودی راد
|
کسی آمد غزلهایم شده سبز دل مانند دریایم شده سبز طلوع روزهایم طرح خورشید غروب و رنگ شبهایم شده سبز پس از آن کوچه های نحس و زردم خیابانهای دنیایم شده سبز نوای آبشاران نگاهم همه همرنگ آوایم شده سبز در این بازار مکر و حیله و حرص مرا انبوه سودایم شده سبز بر روی صفحهء نقاشی دل تمام آرزو هایم شده سبز
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ شنبه 17 تير 1391برچسب:سبز, ] [ 1:35 ] [ حمید داودی راد ]
[
من زلال آب بودم تو نفهمیدی مرا همدم مهتاب بودم تو نفهمیدی مرا هم ردیف سازهای زندگانی,نازنین یک نت و مضراب بودم تو نفهمیدی مرا چون کبوترهای کنبد گمشده بی روی تو در پی محراب بودم تو نفهمیدی مرا بهترین آوازه خوانه لای لاییهای عشق وقت ناز و خواب بودم تو نفهمیدی مرا همچو دریایی ز روی مهربانت ماه من روز و شب بی تاب بودم تو نفهمیدی مرا عاشقه وارسته ایی کز با تو بودن حامل شعر های ناب بودم تو نفهمیدی مرا
موضوعات مرتبط: برچسبها: [ شنبه 17 تير 1391برچسب:تو نفهمیدی مرا, ] [ 1:7 ] [ حمید داودی راد ]
[
خانهء دل را مهیا کرده ام آب و جارو جای مولا کرده ام شوق دیدار رخش رخت تن و دیده ام را مثل دریا کرده ام کودکی مانم که از اندوه و هجر آرزوی روی بابا کرده ام انتظار اوست تنها ملک من هستیم با عشق سودا کرده ام تا که امشب پا نهد بر فرش دل دربهای خانه را وا کرده ام موضوعات مرتبط: برچسبها: صفحه قبل 1 صفحه بعد |
|
[ طراحي : ايران اسکين ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |